محتوا

«کلمه‌ای چند؟»: ۲ راهکار برای تعیین قیمت تولید محتوا

قیمت‌گذاری تولید محتوای متنی

 

 

فکر می‌کنم یکی از مهم‌ترین چالش‌هایی که در حوزۀ تولید محتوا با هر نوع فرمت محتوایی (متن، ویدئو، عکس)، از قدیم تا همین امروز وجود داشته و روز‌به‌روز در حال پررنگ‌ترشدن است، بحث «قیمت‌گذاریِ محتوا» است. در این نوشته مشخصاً می‌خواهم به بحث قیمت‌گذاری در تولید محتوای متنی بپردازم و به سایر فرمت‌های محتوایی کاری ندارم. قرار است که چالش‌های قیمت‌گذاری تولید محتوای متنی را بررسی کنم و ببینیم باید به‌عنوان تولید‌کنندۀ محتوای متنی (بلاگر، کپی‌رایتر، روزنامه‌نگار و…) چه کار کنیم. درنهایت، راهکار پیشنهادی خودم را برای قیمت‌گذاری می‌گویم.

این نوشته حاصل تجربیات فعالیت من از سال ۱۳۹۴ در حوزۀ محتوا، مخصوصاً محتوای متنی است. قطعاً این نوشته کامل‌ترین و جامع‌ترین مطلب دربارۀ این موضوع نیست، ولی می‌تواند سنگ بنایی باشد تا فعالان این حوزه با استناد به این بلاگ‌پست، مدل‌های قیمت‌گذاری مد‌نظر خود را مطرح کنند تا به مدلی که بشود به آن گفت کامل‌ترین و جامع‌ترین، برسیم.

قیمت‌گذاری

قیمت‌گذاری (Pricing) یکی از نقش‌های مهم را در آمیختۀ بازاریابی (Marketing Mix) ایفا می‌کند؛ به این دلیل که وضعیت قیمت به تمامی بخش‌ها مانند تولید، حاشیۀ سود و… مرتبط است. درنهایت، بخشی است که سبب کسب درآمد می‌شود. اهمیت قیمت‌گذاری آن‌قدر زیاد است که به هر دوره یا سرفصل مرتبط به بازاریابی نگاه کنیم، می‌بینیم که حداقل چند در سرفصل به این بحث پرداخته‌اند.

از طرف دیگر، خود قیمت‌گذاری فرایندی بسیار دقیق و حساس است که انجام آن به دخیل‌بودن متخصص‌های مختلفی مانند مدیر بازاریابی، مدیر محصول و… یک شرکت نیازمند است تا بتوانند همۀ جوانب کار را بسنجند و بهترین قیمت را برای یک محصولی در نظر بگیرند.

حالا ما که شرکت نیستیم و قرار است به‌عنوان یک فریلنسر برای محصولمان که همان محتوای متنی است قیمت‌گذاری کنیم، احتمالاً با چالش بزرگی رو‌به‌رو می‌شویم: اینکه ما به‌طور هم‌زمان، هم دانش مدیر بازاریابی و هم دانش مدیر محصول و… را نداریم. در این شرایط بهترین کار این است که یک حداقل‌هایی را از مبحث قیمت‌گذاری بدانیم تا بتوانیم همۀ جوانب کار فریلنسری را در نظر بگیریم و براساس آن شاخص‌ها، برای محصولمان (محتوای متنی) قیمت‌گذاری کنیم.

اینکه می‌گویم همۀ جوانب کار فریلنسری را برای خودمان در نظر بگیریم، یعنی موضوع خیلی شخصی است و متغیرهای این موضوع برای هر شخص می‌تواند متفاوت باشد. مثلاً یک فریلنسر می‌تواند بگوید:

چون من ده‌ها فیلم تخصصی در حوزۀ آرایشی و بهداشتی دیدم، ۱۰ سال سابقۀ کار در آرایشگاه را دارم و می‌خواهم به‌صورت ماهانه ۱۰درصد از حقوق ماهانه‌ام را به توسعۀ فردی در حوزۀ آرایشی و بهداشتی اختصاص بدهم، خوب است که قیمت محتوایی را که تولید می‌کنم x تومن بگذارم.

یا مثلاً یک فریلنسر دیگر می‌تواند بگوید:

«چون تازه‌کار هستم و سابقۀ کاری ندارم، می‌خواهم سابقۀ کاری برای خودم درست کنم، پس با هر قیمتی حاضرم کار کنم تا به آن تجربۀ لازم برسم.

پس می‌بینیم که دغدغه‌های زندگی کاری و شخصی هر فریلنسر می‌تواند درنهایت روی تصمیم‌گیری‌اش برای قیمت‌گذاری محتوای متنی‌اش تأثیر بگذارد.

فقط برای اینکه سرنخ بگیرید، پیشنهاد می‌کنم ابتدا کتاب استراتژی قیمت‌گذاری اثر رید هولدن (Reed K. Holden) را تهیه و مطالعه کنید. اگر هم نتوانستید تهیه کنید، این قسمت پادکست قاف را که مائده قربانی دربارۀ قیمت و استراتژی‌های قیمت صحبت می‌کند، گوش کنید، ۳۰ دقیقه هم بیشتر نیست. بعد براساس جرقه‌هایی که به ذهنتان زده می‌شود، بنشینید و فهرستی از جوانب مختلف زندگی شخصی و کاری‌تان بنویسید.

انواع قیمت‌گذاری محتوای متنی

 

تولید محتوای متنی را به‌طور‌کلی می‌شود به ۲ مدل قیمت‌گذاری کرد که در ادامه به بررسی بیشتر هریک می‌پردازم:

  1. کلمه‌ای: پرداخت پول به ازای هر کلمه‌ای که تولیدکنندۀ محتوای متنی می‌نویسد.
  2. نفر/ساعت: پرداخت پول به ازای هر ساعتی که تولید‌کنندۀ محتوای متنی برای نوشتن زمان می‌گذارد.

مدل اول: قیمت‌گذاری مدل کلمه‌ای

یکی از بزرگ‌ترین و مهمترین مزیت‌های مدل قیمت‌گذاری کلمه‌ای این است که تا وقتی تعداد کلمات به‌عنوان سند اصلی شمارش به حساب می‌آیند، طرفین (کارفرما و فریلنسر) از قبل می‌دانند که تولید محتوای متنی حدوداً چقدر هزینه خواهد داشت.

اما این مدل قیمت‌گذاری عیبی هم دارد، مثلاً اینکه می‌شود در محتوا آب بست؛ یعنی اگر قرار باشد فریلنسر به ازای هر کلمه n تومن دریافت کند، وقتی می‌نویسد «نیما شفیع‌زاده» 2n پول دریافت می‌کند، ولی می‌تواند در آن الکی آب ببندد و بنویسد «جناب آقای نیما شفیع‌زاده» و آن‌وقت به‌جای 2n، 4n پول دریافت کند.

از همۀ این‌ها گذشته، اصلاً مگر می‌شود برای کاری (تولید محتوای متنی) که انجامِ آن کیفی است، به‌صورت کمی قیمت‌گذاری کرد؟ تولید محتوای متنی به سابقۀ فعالیت ما در حوزۀ کاری وابسته است: اینکه چه فیلم‌هایی دیدیم، چه کتاب‌هایی خواندیم، چه آهنگ و پادکست‌هایی شنیدیم و… . با این حساب فکر نمی‌کنم قیمت کاری را که حجم زیاد آن کیفی است، بشود کمّی حساب کرد.

مدل دوم: قیمت‌گذاری مدل نفر/ساعتی

یکی از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین مزیت‌های مدل قیمت‌گذاری نفر/ساعتی این است که فریلنسر دقیقاً به ازای زمانی (وقت و انرژی) که برای تولید محتوای متنی می‌گذارد مبلغ دریافت می‌کند، که خب این مدل قیمت‌گذاری برای فریلنسر منصفانه‌تر از مدل قبلی است؛ چرا‌که در این مدل، فریلنسر بابت زمانی که برای تولید محتوای موردنظر می‌گذارد، خبرهای مختلف را می‌خواند، ویدئوهای مختلف می‌بیند، به دوستانش زنگ می‌زند و از آن‌ها کمک می‌گیرد و…، پول دریافت می‌کند.

اما این مدل قیمت‌گذاری عیب بزرگی دارد و آن هم اینکه کارفرما چطور می‌تواند به فریلنسر اعتماد کند و از کجا مطمئن بشود که فریلنسر راست می‌گوید که واقعاً ۵ ساعت روی تولید محتوای متنی آن‌ها وقت گذاشته است و ۳ ساعت نیست؟

البته برای این عیب هم می‌شود فکرهایی کرد تا این اعتماد شکل بگیرد. مثلاً کارفرما می‌تواند یک بار ریسک کار‌کردن با این مدل قیمت‌گذاری را بپذیرد و با یک فریلنسر همکاری کند و طبق آن قراردادی که با هم می‌بندند، اگر بندهای مدنظر طرفین به‌خوبی اجرایی شد، این موقع است که اعتمادی دوطرفه شکل می‌گیرد. قاعدتاً توجه به مواردی مثل تعهد به زمان، در‌دسترس‌بودن، کیفیت محتوای متنی و… برای فریلنسرها می‌تواند در شکل‌گیری اعتماد کارفرما تأثیرگذار باشد.

عوامل تأثیرگذار بر قیمت محتوای متنی

در قیمت محتوای متنی عوامل مختلفی تأثیرگذار هستند که طبق تجربه‌ام سعی کرده‌ام آن‌ها را در ادامه دسته‌بندی کنم:

۱. نوع محتوا

نوع محتوایی که قرار است به سفارش کارفرما برای آن تولید محتوای متنی کنیم می‌تواند روی قیمت‌ تأثیرگذار باشد. در ادامه به چند نمونه از انواع محتوای متنی اشاره خواهم کرد.

  • بلاگ‌پست
  • توضیح محصول
  • رپورتاژ
  • کاتالوگ
  • تراکت
  • و…

۲. موضوع محتوا

ازآنجاکه تولید محتوای متنی به نوع آن بستگی دارد، وقتی نوع آن مشخص شد، آن‌وقت موضوع محتوای متنی که قرار است درباره‌اش بنویسیم مهم می‌شود. در ادامه موضوعات محتوا را به دو دستۀ کلی تقسیم‌بندی می‌کنم:

  1. موضوعات عمومی
  2. موضوعات تخصصی

۳. کیفیت محتوا

کیفیت یک مسئلۀ کیفی است و می‌تواند کاملاً سلیقه‌ای هم تلقی بشود؛ یعنی شاید یک بلاگ‌پستی که فریلنسر تولید کرده، از نظر یک کارفرما خیلی بد باشد، ولی از نظر کارفرمای دیگری آن بلاگ‌پست خوب تلقی بشود. با توجه به این مسئله، یکی از بهترین کارهایی که می‌شود کرد این است که قبل از شروع هر نوع همکاری‌ای، فریلنسر و کارفرما در یک قرارداد، روی یک صفحۀ مشترک، دغدغه‌ها و تعاریفشان از کیفیت را به‌طور شفاف بنویسند.

همچنین میزان تخصص، تجربه و توانمندی هر فریلنسر در کیفیت خروجی محتوای متنی آن تأثیر مستقیم دارد. برای هرکدام از انواع محتوای متنی می‌شود مواردی را به‌عنوان شاخص‌های کیفیت در نظر گرفت که در ادامه به چند نمونه از آن‌ها اشاره خواهم کرد.

  • رعایت اصول سئوی محتوایی؛
  • رعایت اصول ویراستاری؛
  • انسجام بین پاراگراف‌ها.

شرایط موقعیت شغلی تولید‌کننده‌های محتوای متنی

منظور من از تولید‌کننده‌های محتوای متنی همۀ عزیزانی هستند که در حوزۀ محتوای متنی فعالیت می‌کنند؛ یعنی همۀ مترجم‌ها، خبرنگارها، بلاگرها، کپی‌رایترها و… که هرکدام اقتضائات خاص خود را دارند و نمی‌خواهم باز بحث را به سمت یک کدام از این عنوان‌های شغلی ببرم؛ بیشتر می‌خواهم به یک مدل مشترک برای قیمت‌گذاریِ محتوای متنی برسیم و بعد هر‌کدام از عزیزان در این موقعیت‌های شغلی براساس شاخص‌هایی که در موقعیت شغلی‌شان مطرح هست، می‌توانند مدلی را که در آخر ارائه می‌کنم برای خودشان شخصی‌سازی کنند.

عنوان‌های شغلی در حوزۀ تولید محتوای متنی در دنیا و در ایران تقریباً یکی است و خیلی باهم تفاوت ندارند؛ یعنی معمولاً نیروهای این حوزه به دو صورت کار می‌کنند:

  • کارمند: به‌عنوان کارمند در شرکتی استخدام می‌شوند.
  • فریلنسر: به‌عنوان فریلنسر با کارفرماهای مختلف کار می‌کنند.

در داستان کارمند که فکر می‌کنم مسئلۀ خاصی نیست و موضوع تقریباً روشن و مشخص است؛ یعنی براساس عنوان شغلی (Job title) و شرح موقعیت شغلی (Job description) که شرکت گذاشته و آن کارمند برایش اقدام کرده و رزومه فرستاده، عددی را به‌عنوان مبلغ حقوق ماهانه در نظر می‌گیرند و قرارداد را امضا می‌کنند و شروع به کار می‌کنند. ازآنجاکه مشکل در حوزۀ تولیدکننده‌های محتوای متنی که فریلنسر هستند خیلی بیشتر است، می‌خواهم به این جنبه بپردازم.

در دنیا، در سایت‌هایی مثل Freelancer و Upwork که جزو سایت‌های معروف و بزرگ انجام پروژۀ آنلاین در حوزه‌های مختلف (تکنولوژی، محتوا و…) هستند، می‌بینیم که اصولاً پروژه‌های محتوای متنی، به‌صورت کل پروژه‌ای، یعنی تقریباً همان مدل ساعت/نفر قیمت‌گذاری شده، نه مدل کلمه‌ای. پس می‌شود به این نتیجه‌ای رسید که این‌ها احتمالاً چند سال است که «جنگ محتوای متنی را کلمه‌ای حساب کنیم یا نفر/ساعت یا…» را یک بار به‌عنوان کارفرما و فریلنسر، تا انتهای آن رفته‌اند و می‌شود متوجه شد که احتمالاً مدل کلمه‌ای خیلی جواب نداده که از آن استقبال هم نمی‌شود و به این دلیل، مدل ساعت/نفر را آوردند.

پیشنهادهایی برای تأمل

 

پیشنهادی برای تامل

در ادامه دربارۀ چند نکته‌ای که به نظرم جای تأمل دارند صحبت می‌کنم تا شاید ایده‌ای برای جرقه‌زدن در ذهن کسی شد.

نهادی برای قیمت‌گذاری

راستش من شخصاً فکر نمی‌کنم وجود نهادی برای قیمت‌گذاری در حوزۀ محتوا خیلی خوب باشد؛ چون اگر به سابقۀ نهادها در قیمت‌گذاری حوزه‌های دیگر مثل طراحی لوگو، طراحی سایت و… نگاه کنیم، می‌بینیم که مدل قیمت‌گذاری به‌صورت نهادخانه‌ای عملاً قابل اجرا نیستو اصلاً عدد و رقمی که طی‌ کردند، شوخی‌ای بیش نیست!

از طرف دیگر، چون کارهای خدماتی پیچیدگی‌های خاص خودشان را دارند، بهتر است جمعی از متخصصان حوزۀ محتوا گرد هم بیایند و فاکتورهایی را که می‌توان در قیمت‌گذاری محتوای متنی در نظر گرفت مشخص کنند و به یک مدلی برای قیمت‌گذاری برسند. به‌هر‌حال، بودنِ یک قانونِ بد، از بی‌قانونی بهتر است؛ چون اگر قانونی وجود داشته باشد، ولو اینکه بد باشد، می‌شود آن را به‌مرور و نسخه‌به‌نسخه اصلاح کرد، ولی بی‌قانونی باعث می‌شود هیچ پایه و اساسی برای قیمت‌گذاری نباشد و هیچ‌چیزی را به‌مرور نمی‌شود اصلاح کرد؛ مثل وضعیت الان بازار محتوا.

راستی این را هم بگویم که ‌شخصاً با قیمت‌گذاری توسط نهاد مشکلی ندارم و اگر همین الان یک نهادی بیاید، به شرطی که به‌درستی این کار را انجام بدهد، اتفاقاً خوشحال هم می‌شوم و استقبال هم می‌کنم.

عرضه و تقاضا

درست است که همین الان خیلی از کارفرماها هستند که به ازای هر کلمه ۱۰ تا تک تومن وجه رایج کشور را پرداخت می‌کنند، ولی فریلنسرهایی هم هستند که به خاطر اینکه نیاز یا هر چیز دیگری دارند و مجبورند، قبول زحمت می‌کنند. شاید فکر کنید که طرفین راضی‌ هستند، پس به ما چه! ولی درست اینجاست که باید جلوی این استثمار ایستاد و نباید به هر قیمتی برای هر کلمه یا هر ساعت کار کرد تا در گذر زمان بازار عرضه و تقاضای محتوا اصلاح بشود.

یکی دیگر از کارهای خوبی که در ادامه می‌شود انجام داد این است که فریلنسرها یک مقدار از وقت و انرژی‌شان را صرف آموزش شرکت‌ها کنند؛ یعنی وقتی با کارفرمایی که خیلی توی باغ نیست رو‌به‌رو می‌شوند، وقت بگذارند و به شرکت‌ها توضیح بدهند که چرا این قیمت‌هایی که اعلام می‌کنند عادلانه و درست نیست، تا درنهایت با گذر زمان فریلنسرها به بازارسازی خودشان کمک کنند و سهم کیک خودشان را در این بازار بزرگ‌تر کنند.

در کنار این کارها می‌شود به سایت‌های فریلنسری هم فشار آورد تا آگهی‌هایی را که مبلغشان از مبلغی که همان نهاد معروف مشخص کرده کمتر است، حذف کنند، یا اصلاً به آن‌ها اجازۀ انتشار ندهند یا یک کف قیمتی را برای انتشار پروژه‌های فریلنسری تعریف کنند. درست است که در حال حاضر نهادی نیست که قیمت‌گذاری کند، ولی به‌جای آن می‌شود طبق عرفی که آخر این نوشته ارائه می‌کنم به سایت‌های فریلنسری فشار آورد تا به آگهی‌های از یک قیمتی پایین‌تر، اجازۀ انتشار ندهند.

۲ راهکار برای قیمت‌گذاری

در ادامه ۲ راهکار برای قیمت‌گذاری محتوای متنی ارائه می‌دهم.

راهکار اول: مدل قیمت‌گذاری نفر/ساعت (راهکار پیشنهادیِ من)

برای قیمت‌گذاری در این مدل به‌عنوان فریلنسر می‌توانیم هر مبلغی را که دوست داریم به ازای ساعت دریافت کنیم، ولی یکی از کارهایی که می‌شود انجام داد این است که ببینیم اگر فریلنسر نبودیم و سرکار می‌رفتیم، چه میزان حقوقی دریافت می‌کردیم. بعد آن میزان حقوق را تقسیم بر ۱۷۶ ساعت میزان کاری که در ماه، طبق وزارت کار (میزان ساعتش را مطمئن نیستم!) باید انجام بدهیم بکنیم، و به یک عدد برسیم. آن عدد یعنی ما داریم در آن شرکتی که استخدام شدیم، به ازای هر ساعت کار چه مبلغی دریافت می‌کنیم.

قیمت هر کلمه

برای مثال، اگر شما در شرکتی مشغول به کار بشوید و ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار تومن حقوق بگیرید (که می‌شود این عدد را هر سال بر اساس حداقل حقوق وزارت کار سنجید) و این عدد را تقسیم بر ۱۷۶ ساعت کنید، می‌شود تقریباً ساعتی ۱۹ هزار تومن؛ یعنی شما در آن شرکت به ازای هر ساعت کار دارید ۱۹ هزار تومن دریافت می‌کنید.

پس مبنای قیمت‌گذاری در مدل ساعت/نفر را به ازای هر ساعت، ۱۹ هزار تومن در نظر بگیرید.

یعنی شما به‌عنوان یک فریلنسر تازه‌کار که تازه می‌خواهید کارتان را شروع کنید، نباید قیمت ساعت/نفرتان را کمتر از ۱۹ هزار تومن اعلام کنید؛ ولی باز هم این به خود شما بستگی دارد که براساس اولویت‌های زندگی، کاری، میزان پرسونال برندینگ، قدرت مذاکره و… قیمت را کمتر یا بیشتر اعلام کنید.

برآورد قیمت

راهکار دوم: مدل قیمت‌گذاری کلمه‌ای

برای قیمت‌گذاری در این مدل، به‌عنوان فریلنسر می‌توانیم هر مبلغی را که دوست داریم به ازای هر کلمه دریافت کنیم؛ ولی یکی از کارهایی که می‌شود انجام داد این است که ببینیم هر محتوای متنی (بلاگ‌پست، محصول و…) که تولید می‌کنیم، به‌طور میانگین چقدر از زمان ما را گرفته و بعد با توجه به همان مدل نفر/ساعتی که قیمت ساعتیِ کار‌کردن خودمان را به دست آوردیم، قیمت‌گذاری کنیم. بعد آن عددی را که از مبلغ ساعتی خودمان به دست آوردیم، ضرب در میزان ساعتی که تولید آن محتوای متنی وقت برده می‌کنیم، می‌شود مبلغ کل آن محتوا. بعد آن عدد را تقسیم بر تعداد کلمات محتوایمان می‌کنیم و قیمت هر کلمۀ ما محاسبه می‌شود.

مدل قیمت‌گذاری کلمه‌ای

برای مثال، شما ۵ بلاگ‌پست هزارکلمه‌ای نوشته‌اید که هرکدام به‌طور میانگین ۸ ساعت زمان برده است. بعد بررسی می‌کنید و می‌بینید اگر شما در شرکتی با ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار تومن (حداقل حقوق وزارت کار) مشغول به کار بشوید و این عدد را تقسیم بر ۱۷۶ ساعت کنید، می‌شود تقریباً ۱۹ هزار تومن؛ یعنی شما دارید در آن شرکت به ازای هر ساعت کار، ۱۹ هزار تومن دریافت می‌کنید.

در اینجا ۸ ساعت را ضرب در ۱۹ هزار تومن می‌کنیم و می‌شود ۱۵۲ هزار تومن؛ یعنی قیمت هر بلاگ‌پست ما ۱۵۲ هزار تومن است و در قدم بعد این عدد را تقسیم بر تعداد کلمات بلاگ‌پست (مثلاً هزار کلمه) می‌کنیم، می‌شود ۱۵۲ تک تومن. یعنی هر کلمه‌ای که نوشتیم ۱۵۲ تک تومن می‌ارزد.

پس می‌توانید مبنای قیمت‌گذاری در مدل کلمه‌ای را به ازای هر کلمه ۱۵۲ تا تک تومن در نظر بگیرید.

یعنی شما به‌عنوان یک فریلنسر تازه‌کار که تازه می‌خواهید کارتان را شروع کنید، نباید قیمت هر کلمه‌تان را کمتر از ۱۵۲ تومن اعلام کنید؛ ولی باز هم به خود شما بستگی دارد که براساس اولویت‌های زندگی کاری، میزان پرسونال‌برندینگ و… قیمت را کمتر یا بیشتر اعلام کنید.

اگر فکر می‌کنید موردی هست که می‌شود در این نوشته به آن اشاره کرد یا جایش خالی است، لطفاً در قسمت دیدگاه به من بگویید تا به نوشته‌ام اضافه کنم و اگر هم خودتان تولید‌کنندۀ محتوای متنی هستید، حتماً دیدگاه خودتان را دربارۀ این موضوع بنویسید و منتشر کنید. همچنین، خوشحال می‌شوم در‌صورتی‌که مطلبی دراین‌باره نوشتید، لینک آن را در قسمت دیدگاه برایم بگذارید تا من هم بتوانم نوشتۀ شما را بخوانم.

پیرو همین بحث، افرادی سعی کرده‌اند به اندازۀ توان و سواد و دانش‌ خود به این موضوع بپردازند که در ادامه لینک آن‌ها را قرار می‌دهم.

شاخص‌های تولید محتوا

 

شاخص‌های تولید محتوا

یکی از چالشی‌ترین و سخت‌ترین کارها، تعیین‌کردن کیفیت هر چیزی است؛ حالا می‌خواهد غذا باشد یا محتوا، فرقی نمی‌کند. درست است که یک‌سری شاخص، می‌تواند تعیین‌کنندۀ کیفیت محتوا باشد، ولی این شاخص‌های تولید محتوا یا « Kpiتولید محتوا» از نظر هرکسی متفاوت است. مثلاً یک بلاگر، بلاگ‌پستی را می‌نویسد و از نظر کارفرمای شمارۀ ۱ خیلی بی‌کیفیت و بد است، ولی از نظر کارفرمای شمارۀ ۲ خیلی هم خوب و باکیفیت است.

بلاگ‌پست حاضر با این هدف نوشته شده است که برای تعیین کیفیت محتوا به یک‌سری شاخص برسیم. شاخص‌هایی که آن‌ها را برمبنای تجربه‌های شخصی در طول چند سال تولید محتوا و بلاگ‌پست‌نویسی و همین‌طور وویس‌چت گروه تلگرامی «بازاریابان محتوایی» استخراج و تنظیم کرده‌ام. این بلاگ‌پست صرفاً برآمده از تجربۀ من در این حوزه است.

مخاطب این بلاگ‌پست، بیشتر فریلنسرهایی هستند که برای کسب‌و‌کارهای مختلف به تولید محتوا می‌پردازند و یا به بیان دقیق‌تر، محتوایی در قالب بلاگ‌پست می‌نویسند. امیدوارم این فریلنسرها پس از خواندن این بلاگ‌پست، بتوانند قبل از شروع هر کاری، به کارفرمای خود تعریف مشخص و دقیقی از کیفیت بلاگ‌پستی که قرار است بنویسند، ارائه دهند تا هر دو به یک تعریف مشترک برسند. البته صاحبان کسب‌و‌کار یا مدیران بازاریابی محتوایی و مدیران بازاریابی دیجیتال نیز می‌توانند مخاطب این نوشته باشند تا براساس این شاخص‌ها انتظاراتشان را از کیفیت بلاگ‌پست‌هایی که یک بلاگر قرار است برایشان بنویسد، مشخص کنند.

3 شاخصی که نمی‌توانند تعیین‌کنندۀ کیفیت بلاگ‌پست باشند!

قبل از اینکه بروم سراغ شاخص‌های تولید محتوا، خوب است به سه شاخصی که نمی‌توانند تعیین‌کنندۀ کیفیت محتوا باشند اشاره کنم. اهمیت اشاره به این سه شاخص در این است که خیلی از سایت‌های تولیدکنندۀ محتوای متنی و خیلی از فعالان این حوزه بر این باورند که این سه عامل می‌توانند در کیفیت و حتی قیمت بلاگ‌پست تأثیرگذار باشند!

شاخص اول: موضوع محتوا

احتمالاً شما هم شنیده‌اید که می‌گویند موضوع محتوا با توجه به عمومی یا تخصصی بودن می‌تواند روی کیفیت بلاگ‌پست تأثیر بگذارد.

  1. اولاً که من فکر می‌کنم تمام بلاگ‌پست‌هایی که قرار است بنویسیم تخصصی هستند و اصلاً چیزی به اسم بلاگ‌پست عمومی وجود ندارد! اگر قرار باشد راجع به ساده‌ترین موضوعات هم بنویسیم، باز می‌بینیم که باید یک تخصص حداقلی در آن حوزه داشته باشیم. مثلاً شما اگر بخواهید راجع به دلایل زدن واکسن کرونا برای عوام مردم هم بنویسید، باید به‌صورت تخصصی بدانید که چرا باید واکسن کرونا زد، بعد آن را برای مخاطبانتان ساده‌سازی کنید.
  2. دوماً مگر برای ما به‌عنوان بلاگری که قرار است بلاگ‌پستی بنویسد، فرقی می‌کند که موضوع بلاگ‌پست عمومی است یا تخصصی؟ ما باید هر بلاگ‌پست را با بالاترین توانی که داریم و با بهترین کیفیت ممکن بنویسیم. پس این‌طور نیست که برای بلاگ‌پست عمومی (که گفتم اصلاً همچین چیزی وجود ندارد) دقت و کیفیت کمتری خرج کنیم و برای موضوعات تخصصی دقت و کیفیت تمام و کمال!
  3. سوماً شاید این مسئله پیش بیاید که اگر همۀ بلاگ‌پست‌ها تخصصی است، ما چطور باید بسنجیم که آن توضیحات تخصصی درست است یا نه؟ اینجا می‌شود از یک متخصص در آن حوزۀ تخصصی کمک گرفت تا بلاگ‌پستی را که از بلاگر تحویل گرفتیم بخواند و بررسی کند تا ببیند چقدر با واقعیت نزدیک است.

شاخص دوم: نوع محتوا

بلاگ‌پست به‌طور‌کلی سه نوع دارد:

  1. ترجمه‌ای؛
  2. تألیفی؛
  3. بازنویسی.

یکی دیگر از شاخص‌هایی که نمی‌تواند روی کیفیت بلاگ‌پست تأثیر بگذارد همین نوع محتواست. اینکه محتوا چه ترجمه باشد، چه تألیف، چه هرکدام از این سه نوع، از تولیدکنندۀ آن مطلب وقت و انرژی خواهد برد. این‌طور نیست که بلاگر برای تولید یک بلاگ‌پست ترجمه‌ای وقت و انرژی و دقت بیشتری به‌نسبت یک بلاگ‌پست تألیفی بگذارد.

شاخص سوم: حجم محتوا

حجم محتوا نمی‌تواند شاخص تأثیرگذاری در کیفیت بلاگ‌پست باشد؛ یعنی چه یک بلاگ‌پست ۳۰۰کلمه‌ای بنویسیم و چه بلاگ‌پست ۳هزارکلمه‌ای، باید کیفیت هر دوی بلاگ‌پست‌ها یکسان باشد و اولویت، رساندن مفهوم کلی بلاگ‌پست باشد، نه آب‌بستن به بلاگ‌پست با هدف زیاد‌شدن حجم آن.

۱۳ شاخص سنجش کیفیت محتوا

توصیۀ‌ من این است: قبل از هر چیز با کارفرمای خود بر سر شاخص‌های تولید محتوا توافق کنید و بعد شروع به کار کنید. در ادامه، به مهم‌ترین شاخص‌های کیفیت محتوا که طبق تجربه به آن‌ها رسیده‌ام، اشاره خواهم کرد:

  1. تحقیق و پژوهش دربارۀ موضوع بلاگ‌پست؛
  2. تحقیق دربارۀ کلمۀ کلیدی کانونی و کلمات کلیدی؛
  3. نگارش نسخۀ پیش‌نویس؛
  4. نگارش اصولی عنوان؛
  5. نگارش پاراگراف اول درگیر‌کننده؛
  6. نگارش متن بدنۀ منسجم؛
  7. نگارش جمع‌بندی؛
  8. لینک‌سازی داخلی؛
  9. لینک‌سازی خارجی اصولی؛
  10. رعایت چگالی کلمات کلیدی؛
  11. رعایت اصول ویراستاری و درست‌نویسی؛
  12. بازبینی علمی بلاگ‌پست توسط متخصص آن حوزه؛
  13. نگارش متادیسکریپشن.

و اینکه: شما چه شاخص‌های دیگری را می‌شناسید که می‌توانند بر کیفیت محتوا تأثیرگذار باشند؟

 

منبع: ویرگول

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *